«حالات و روحیات شهدا»
89/8/8 3:13 ع
به نام او که همه چیزم از اوست. به نام او که زندگیم در جهت اوست. به نام او که زنده به اویم. به نام او که به اویم و زندگیم به خاطر اوست. شدنم در جهت اوست. بودنم از اوست. رفتنم از اوست. یادم به اوست. جانم به اوست. معشوقم اوست. معبودم اوست. مقصودم اوست. مرادم اوست. احساسش میکنم با قلبم، با ذره وجودم، با تمام سلولهایم، اما بیانش نتوانم کرد./ علی طائی
*************** ـ به نام او که نامش داروی دلهای خسته است و ذکرش ضفای قلبهای شکسته. معرفتش معراج عارفان است و قدرتش موجب استواری مجاهدان فیسبیلالله. سپاس او را که مصیبت را موجب تعالی انسان قرار داد، بشر را صاحب اراده نمود و به وی نعمت انتخاب عطا فرمود تا «أسفل السافلین» را زیر پا نهد و پذیرای «انا الیه راجعون» گردد. آنگاه در مقام «رضیالله عنهم و رضوا عنه» آرام گیرد. خداوندا، بندگانی بودیم با کولهبار سنگین تملقها. بار سنگینی بود و غرق در دنیا تا آنکه از لابلای امواج رحمت «مقلب القلوب» بناگاه برقی جهید و تا اعماق جان دوید. و در جان مرده ما روحی دیگر دمید. جای درنگ نبود، برخاسته و در این خیل روندگان راهت دویدیم. پس، دیگر بار فریاد کردیم پروردگارا، یاوری هستیم از یاوران مکتب و هوایی زیارت حسین(ع) که برای رسیدن به کربلای تو بسیاری شهید دادیم. حسین جان، هوای تو در دلهایشان بود که تو در وقت «شهادت» سرهایشان را به دامان گرفتی. و این بار نسیم جانبخش رحمت خداوندی بود که بر چهرههای عرق کرده و تنهای زخم خورده من وزید و صبح صادق نوید میداد در حالیکه با خالق خویش زمزمه میکردیم. هوای دیدار حسین(ع) در دلم بود. خداوندا، خون من در قبال شهیدان ناقابل است. حبیبالله خطیبی *************** ـ به نام خدای شهیدان که فرمود: شهید بیمرگ است، و به پاس خون شهیدان که قلب گرمشان بر آسمان شهر جنایت به خون نشست بگذار که همت والایشان را بستایم، و به حرمت و تقوایشان شاید که روزمرگیمان را از تن بزداییم. / حسن قدیانی *************** ـ با سلام خدمت امام زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی. با سلام بر آن امامی که با فرا رسیدن حمله دامانش غرق به خود میگردد. سلام بر کسی که یار و یاور جانبازان است. سلام بر کسی که در زمان حمله در دامان خود شهید و زخمی دربردارد. و خلاصه، سلام بر کسی که در شب حمله ـ بعد از خدا ـ امید رزمندگان به اوست. بلی، مهدی موعود(عج) را میگویم. / حمید فخاری *************** سلام،سلام از دیار شهیدان به خون غلطیده ایران، از جایی که خمپارههای دشمن مانند باران زمین را میپوشاند وا نسانهای مومن مانند کوههای سخت در برابر این ترکشها استقامت میکنند، برای یک هدف و فکر، و این از دین و حدتانگیز اسلام است. به خدا قسم آنچه که بتوانید احساس کنید نگفتهام؛ بگذار، آنهایی که میگویند احساسات است بگویند؛ بگذار آنهایی که میگویند تبلیغات است بگویند، زیرا نمیفهمند، درک نمیکنند، همه چیز را در مرز خود میبینند. آن قدر تنگنظر هستند که نمیتوانند ابعاد این انقلاب را درک کنند. / رضا طهانی *************** ـ سلام بر دل خستگان صابر در طریق الیالله، و سلام بر دلسوختگان داغدار مجاهد فی سبیلالله، و سلام بر دلباختگان لقاءالله، و سلام بر امام زمان حضرت ولیعصر(عج) و نائبش ولی زمان «روحالله»، و سلام بر شهیدانی که اسرار نهفته را بر روی شمع جگرشان سوزانیدند و در راه حق از تمامی وجودشان گذشته و قطرههای پاک خونشان را هدیه به درختی کردند. که بذر گلگون آن را در عاشورا «حسینبن علی(ع)» کاشت. و سلام بر دلیرمردان سنگر توحید، رزمندگان کفرستیز، عابدان دلسوخته و دلباختگان عاشق، که سراسر وجودشان سوختن و سوختن و سوختن است. و سلام بر شما امت شهیدپرور. خوشا به حالتان که قدر رهبر را دانستید و ندای حسینیاش را لبیک، فریادرس مستضعفان گشتید و تارهای عنکبوتی سیاه دنیوی را از هم گستید و اسلام را دریافتید و اسلام را در جهان آیینه پیروزی قرار دادی و شیعیان مظلوم را به سرکشی در مقابل ظلمی که بر سرورشان «حسینبنعلی(ع)» از سوی ستمگران رفت روا داشتند وا داشتید. هدایتگر شدید و بهترین عزیزانتان را هدیه به درگاه حق تعالی نمودید، و خداوند هدیههایتان را قبول کرد و در جوار الله قرار داد و سربلند از آزمایشی که خداوند برایتان قرار داد بیرون آمدید. ولی، باید باز هراس از نیرنگاه و شیطنتها داشته باشید، باید همیشه هوشیار باشیم و درمقابل مفاسد مقاومت و سرکش باشیم، و بهترین حالت این است که یاد شهدا باشیم و به قول شهیدی: «شهدا را به خاک نسپاریدف بکله به یادها بسپارید.» و طریق سیرت شهدا را مدنظر داشته باشید و شهدا را معلم خویش گمارید تا شاید انشاءالله در جنت خدایی شفیعمان قرار گیرند. / محمدهادی میرزائی .*************** ـ ای کاش قلب آدمی به رشته تحریر درمیآمد تا عشق وشور آن به طور همگانی به وصف درآید. ای کاش خداوند به ما چشم بصیرت عطا میفرمود تا دیگر به شهیدان «فی سبیلالله« مرده نگوییم. و ای کاش توانایی شناخت اماممان را داشتیم و قادر به فهم کلامش و درک جاذبه الهیاش بودیم، چرا که در این صورت مرگ، چهره دهشتزای خود را به زیبایی شیرینی داد که نه با نظم و نه با نثر قادر به وصفش نبودیم./ علیرضا حجتدوست *************** ـ آری، چه زیباست جان دادن در راه او (خدا)، و چه لذتبخش است حاضر شدن در محضر قیامت با تن خونین،و چه غرورآفرین است با روی تابان بر رخسار سیهگونه شیطان صفتان نگریستن، و چه شکوهمند است لحظه وصال با دوست و لحظه فراق از یار، و چه شگفتآور است استقبال الله از جنود خود،و چه دلرباست لبخند پیروزی بر لبان امام. / حمیدرضا امیرسلیمانی *************** ـ وه،چه زیباست که خریدار و مشتری انسان خدا باشد، و چه والا و پرعظمت است انسانی که از تمام زشتیها بریده باشد که خدایش خریدار او باشد و او را به دست زشتترین انسانهای زمین بکشد و به نزد خویش ببرد. / محمود عبادسیچانی *************** ـ سالهای فراوانی از عمرم سپری شد و شبها و روزها پشت سر هم از راه رسیدند و درخزیدند و چهره واقعی زندگی همچنان برای من تیره و تار و به شکل معمای ناگشودنی همواره آزارم میداد. و با گذشت روزگاران آن چهره ملکوتی زندگی، پوشیدهتر میگشت، از آن هنگامی که به دنبال آن معبود محبوب گشتم نخستین پردهای که از جلوی چشمانم کنار رفت، پرده نادانی بود که گمان میکردم زندگی همان خورد و خراب است، که خدای مهربان از فرو رفتن در آن منع کرده است؛ پرده دوم هنگامی برداشته شد که خود را در تکاپو در مرز زندگی و مرگ دیدم و از زندگی و مرگ در زندگی نگذشتم. خدایا، ای آفریدگار مهربان من، دیدم چه حقیقتی نورانیتر از خورشید و نوازشگرتر از نسیم صحرایی در این لحظات بود که خدا خداگویان سر تاسر هستی در برابر دیدگانم درخشیدن گرفت، و چهره واقعی زندگیم را دید. این همان چهره ملکوتی بود که از بوته «ونفخت فیه من روحی» شکفته و چون گل زیبا میخندید و عطرافشانی میکرد، این سیر و سیاحت درونی جدید و پرواز معراجی همان «شهادت» است که خداوند هستیبخش انسان را به شرف آن نایل فرمود./ غلامرضا ساقندیان طوسی |