«د داخ برا»
89/10/13 8:19 ع
د داخ برا
برا به نور چو قامتم چه م یاس
چیتو ناتی برا پشتم شکـیـاس
بـرا ت خــو چـگـی آو بــاری
بــرا دســه لـت ارا بــریــاس
بـرا ت خــو چـگـی آو بــاری
بــرا خــونــت ارا رشـیــاس
رباب لای لای علـی لای لای
مه مو مه شـکت ارا دریــاس
خـون بـگیرم د دشته نـینــوا
عباسم تــک و تنیا کشیـاس
د ویــر نیه چــو داخــت بـرا
د یـــادو تــا دنــیــا دنــیـاس
ترجمه
در سوز برادر
برادر ببین چگونه قامت من شکسته شده ؛ رفتی و بر نگشتی کمر من شکست
برادر تو رفتی آب بیاری؛بردار دستت چرا بریده
برادر تو رفتی آب بیاری؛خونت چرا ریخته شد
رباب لای لای علـی لای لای ؛عمو مشکت چرا پاره شده
خون گریه کنم تو دشت نینوا؛عباس (ع) من تک و تنها کشته شد
داغ تو برادر از یاد نمیره تا دنیا دنیاست
التیام19/9/89
نوشته شده توسط :داود::نظرات دیگران [ نظر]