«امان از دل زینب....»
89/10/13 8:16 ع
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینهی صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشهی اهل تناسخ:
حلول روح او، در جسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر!
زینب های زمانت را بشناس....
آری...همسران شهدا....آنانی که صبر را از بانوی صبر به جان آموختند تا توانا باشند برای دیدن شامیان زمان .....آنانی که عشق را حقیقتا از بانوی صبر آموختند....
امان ....امان....امان از دل زینب....
بانوی من....عشق وصبر را ما از تو آموختیم....
زینب من.....ماعشق را در مکتب شما به میدان دنیا برده ایم....
الفبای کلاس ما....ح س ی ن ...است
آری ...مکتب زینب مکتب درس عاشقی است درمیدان بلا....در کشاکش صبر
یاصاحب صبر...
همین!