«(زیارت جامعه کبیره)»
89/8/30 10:28 ع
«شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از یکى از یاران حضرت هادى(علیه السلام) روایت کرده که گفت: خدمت آن حضرت(علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله! زیارتى به من تعلیم فرما که از حیث بلاغت کامل باشد و با آن، هر کدام از شما را که خواستم زیارت کنم، فرمود: پس از غسل زیارت، هرگاه به درگاه حرم رسیدى بایست و بگو:
?
«شیخ صدوق» در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از یکى از یاران حضرت هادى(علیه السلام) روایت کرده که گفت: خدمت آن حضرت(علیه السلام) عرض کردم: یابن رسول الله! زیارتى به من تعلیم فرما که از حیث بلاغت کامل باشد و با آن، هر کدام از شما را که خواستم زیارت کنم، فرمود: پس از غسل زیارت، هرگاه به درگاه حرم رسیدى بایست و بگو:
اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ گواهى دهم که معبودى نیست جز خداى یگانه اى که شریک ندارد و گواهى دهم که محمّد که درودهاى خدا بر او و آلش باد بنده و رسول اوست
و چون وارد حرم شدى و نگاهت به قبر افتاد، مى ایستى و سى مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى. سپس اندکى با آرامش دل و آرامش تن و کوتاه گرفتن گام ها راه مى روى، آنگاه مى ایستى و بار دیگر سى مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى، سپس نزدیک قبر مطهّر مى روى و چهل مرتبه اَللهُ اکْبَرُ مى گویى (تا صد مرتبه کامل شود)(1) آنگاه مى گویى: ?
اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ،
سلام بر شما اى خاندان نبوت و جایگاه رسالت و مرکز رفت و آمد فرشتگان
.
یادآورى: «علاّمه مجلسى» پس از نقل و شرح این زیارت مى گوید: اگر در شرح این زیارت کمى بسط کلام دادم - اگرچه براى رعایت اختصار هنوز هم حقّ آن را ادا ننمودم - به این جهت است که این زیارت از جهت سند، صحیح ترین، و از جهت موارد شمولش نسبت به ائمّه(علیهم السلام) شامل ترین و عام ترین زیارات، و از جهت لفظ، روشن ترین و فصیح ترین، و از جهت معنا و محتوا بلیغ ترین، و از جهت شأن و مقام، عالى ترین زیارات است.(10)
«مجلسى اوّل» (پدر بزرگوار علاّمه مجلسى) نیز در شرح «من لا یحضره الفقیه» (یعنى در کتاب روضة المتّقین) مى فرماید: این زیارت احسن و اکمل زیارات است و من تا زمانى که در عتبات عالیات بودم زیارت نکردم ائمّه(علیهم السلام) را مگر به این زیارت.(11)
از حکایتى که مرحوم «حاجى نورى» (قدّس الله نفسه) در کتاب «نجم الثاقب» نقل مى کند به دست مى آید که باید بر این زیارت مواظبت و مداومت داشت و از آن غافل نبود.(12)
1. چنان که مجلسى اوّل گفته: شاید علت گفتن صد مرتبه تکبیر این باشد که مبادا زائرى - با توجّه به عبارات بلند این زیارتنامه درباره ائمّه: - دچار غلوّ شود و یا از عظمت خداوند متعال (و این که آنچه آنها دارند از جانب خدا و به اذن خداست) غافل گردد (روضة المتقین، جلد 5، صفحه 453).
2. در کتاب فقیه عبارت «و برهانه» نیامده است.
3. فقیه: «اذهب عنکم الرجس اهل البیت».
4. فقیه: «ادمنتم ذکره».
5. فقیه: «و قلبى لکم سلم».
6. فقیه: «لا مع عدوّکم».
7. «و اصدق وعدکم» در فقیه نیامده است.
8. در فقیه به جاى والمکان المعلوم، «و المقام المعلوم...» آمده است.
9. فقیه، جلد 2، صفحه 609، حدیث 3213 و عیون الاخبار، جلد 2، صفحه 272، حدیث 1 و بحارالانوار، جلد 99، صفحه 127 (با اندکى تفاوت).
10. بحارالانوار، جلد 99، صفحه 144.
11. روضة المتّقین، جلد 5، صفحه 452.
12. نجم الثاقب، صفحه 603.