«حتما بخونید»
89/8/7 3:35 ع
غصه چرا ؟!
آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !
یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و
نفسی از سر امید کشید
ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت ،
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !
دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن
کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...
غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،
با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن
وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !
او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید
نشانم می داد ...
او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،
غرق شادی باشد ....
غصه اگر هست ! بگو تا باشد !
معنی خوشبختی ،
بودن اندوه است ...!
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر،
پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ،
که خدا هست ، خدا هست
و چرا غصه چرا !؟!
ممنون از دوست خوبم فانی که این شعرو واسم فرستاد چون بسیار زیبا بود گذاشتمش
«نوروز89»
89/8/7 3:31 ع
پس از پنج ماه و شش روز (نمیدونم چه اتفاقاتی افتاد) که بالاخره تصمیم گرفتم به روز کنم.
قطعا استقبال شما از طرح هام بی تأثیر نبوده در ایجاد انگیزه برای بروز کردن.
امیدوارم از این عکس که روز شهادت گرفتم لذت ببرید.
التماس دعا

برای دیدن دیدن تصویر در ساز اصلی اینجا کلیک کنید.