«علمدار بمان...»
89/8/13 10:5 ص
بسم رب الزهراء(س) و الشهداء و الصدیقین
سرباز روح الله بودن مهم نیست...
مهم سرباز موندنه...
خیلی ها دوران خدمتشون تموم شد...
با هر دوز و کلکی خدمتو تموم کردند...
ولی اونایی که موندند...
مصداق شدند به این بیت...
ما و مجنون درس عشق از یک ادیب آموختیم...
او به ظاهر گشت عاشق ما به معنی سوختیم...
عصر غربت لاله هاست...
اینجا دیگر کسی از شهید نمی گوید...
از آنان که تلاطمی هستند در این دنیای سرد و ساکت ...
راستی راستی یاس بوی مهربانی میدهد ها ...
بعونک یا لطیف
پ ن: ماه رمضان اومد و ما هنوزم پشت دریم...
مهمانوازترین مهمانوازان...
«آی خاکی ها...»
89/8/13 10:5 ص
بسم رب الزهراء(س) و الشهداء و الصدیقین
ندیدم آینهای چون لباسخاکیها
همان قبیله که بودند غرقِ پاکیها
به عشق زنده شدن، «عند ربِّهم» بودن
شده ست حاصل آنها ز سینه چاکیها
دلیل غربتشان، اهلِ خاک بودنِ ماست
نه بی مزار شدنها، نه بی پلاکیها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند:
"زمین چقدر حقیر است، آی خاکیها!"
"زمین چقدر حقیر است، آی خاکیها!"
بعونک یا لطیف
علی علی مومنین خدا